جدول جو
جدول جو

معنی صدر کاتب - جستجوی لغت در جدول جو

صدر کاتب
(صَ رِ تِ)
وی مردی آشفته روزگار بود و بیشتر خدمت اتراک می کرد و اگر لوندئی میسر می شد بیاد خط و شعر نمی افتاد و شراب چنان مغلوبش ساخته بود که بهیچ کار اختیار نداشت. او راست:
هرگز دل ما را بغمی شاد نکردی
کشتی دگران را و مرا یاد نکردی.
(از مجالس النفائس ص 44 و 217)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ)
مولانا صدر مردی آشفته روزگار بود و بیشتر اوقات خود را صرف خدمت اتراک میکرد ولی اگر لوندئی میسر میشد نه از خط و نه از شعر یاد می آورد و شراب او را چنان مغلوب ساخته بود که به هیچ کار اختیار نداشت. این مطلع ازوست:
مطلع
هرگز دل ما را بغمی شاد نکردی
کشتی دگران را و مرا یاد نکردی.
در شهر هرات فوت شد. (ترجمه مجالس النفائس ص 44)
لغت نامه دهخدا